هانیه ساداتهانیه سادات، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

هانیه دختر ناز مامان

بدون عنوان

عزیزم سلام حدودا یه هفته ای میشه که تب داری.منم کلافه.نمیدونم چکار کنم. دکتر هم کلی آزمایش واست نوشته.منتظر جوابشم. روزایی که مدرسه بودم  پیش مامانی بودی.دیروز و امروز که پیش خودمی یکسره گریه میکنی و نق میزنی. دیگه حسابی کم آوردم.منم میرم تو اتاق و گریه میکنم.بعدش میبینم اومدی پشت در اتاق و معصومانه و ساکت نشستی پشت در و از لای در به من نگاه میکنی.آخه دختر نازنینم تحمل گریه یا حتی یه آخ کوچیک منو نداره.این صحنه رو که میبینم دیگه طاقت نمی یارم. می یام بیرون و غرق بوسه ت میکنم. فدات شم.به هردومون خیلی سخت میگذره. اما این نیز بگذرد. من و تو بدتر از اینو هم دیدیم.پس باز هم با توکل به خدا پیش میریم تا ببینیم چی میشه. ...
3 آبان 1390

مامان

سلام من امروز خیییییییییییلی خوشحالم.چون هانیه جون بالاخره منو مامان صدا کرد.دیگه من بابا و دده نیستم. هورااااااااااااااااااااااا به افتخار هانیه جونم بزن دست قشنگه رو ...
28 مهر 1390

13 ماهگی هانیه جون

هانیه عزیزم سلام. امروز پنج شنبه 21 مهر 90.سه هفته ست که مامان میره مدرسه.سه هفته ای که خیلی سخت گذشت.به هردومون.توی کلاس همش به فکر تو ام.اگه عکس قشنگتو رو صفحه گوشیم نبینم دق میکنم.تو این مدت حتی یه بار هم زنگ نزدم تا حالتو بپرسم.آخه میترسیدم بگن گریه میکنی و اونوقت من تا زنگ آخر و موقع برگشتن بی قرار میشدم.یه روز که بابایی زنگ زد تا ببینه چرا دیر کردم،یهو صدای گریه ت بلند شد.آخه صدای منو شنیدی. منم بی اختیار اشک میریختم و به نگاههای اطرافیان توجهی نداشتم.کلی هم به بابایی نق زدم که چرا زنگ زدی. تو که میدونی...من طاقت گریه هانیه رو ندارم. 16 مهر یعنی روز جهانی کودک 13 ماهه شدی.13 ماهگیت مبارک گلم. تو این مدت 1 ماهه کلی کارای جدید ...
22 مهر 1390

ماه مهر

فرشته نازنینم سلام. عزیزم باز هم منو ببخش که دیر به دیر می یام و واست مطلب میذارم. دقیقا از تاریخ 31 شهریور شارژ adsl تموم شد. بعدشم دو روز تعطیلی. از 3 مهر هم من و بابا جون رفتیم مدرسه.این بار با توجه به سرعت پایین مخابرات تصمیم گرفتیم مشترک شاتل بشیم. به خیال خودمون نهایتا تا 3 روز دیگه وصل میشه.اما دقیقا تا 16 مهرماه اینترنت نداشتیم. هر روز به یه بهونه ای وصلش نکردند.تو این مدت دیوونه شدم. دلم واسه وبت خیلی تنگ شده بود.محیط کافی نت رو هم نمیپسندم. خلاصه اینکه کلی زجر کشیدم تا اینکه بالاخره 16 مهر مجددا تونستم وبلاگتو ببینم. نمیدونی چه ذوقی کردم. از 3 مهر میرم سر کار. قراره 2 روز برم مدرسه و 2 روز هم برم اداره. خدا رو شکر امسال...
18 مهر 1390

بدون عنوان

  دوستت‌دارم‌دوس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌دوستت‌دارم‌ دوستت‌دار م‌د وس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌د وستت‌دارم‌دوستت‌دار م‌د وس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌د وستت‌دارم‌ دوستت‌د ار م‌د وس تت‌ دا رم‌ دو ست ت‌د ار م‌د وس تت‌دارم‌دوستت‌د ار م‌د وس تت‌ دا رم‌دو ست ت‌د ار م‌د وس تت‌...
23 شهريور 1390

بدون عنوان

عزیز دلم سلام. گلم چند روزه میرم اداره.تاندون شونه راستم آسیب دیده و فعلا جشن تولدت به تعویق افتاد.انشاالله جمعه با چند روز تاخیر جشنو برگزار میکنیم. فرصتم کمه. نمیتونم بیام و آپ کنم. انشاالله در اولین فرصت می یام. فعلا بای. ...
20 شهريور 1390